«خطوط تفننی در ایران» عنوان کتابی است که تکتم رحمانی با مقدمه دکتر حمید رضا قلیچ خانی نوشته است. همراه هم بخشهایی از کتاب را به قلم نویسنده کتاب می خوانیم:
«خطاطان هنرور پس از اینکه خود را بر قلمی مسلّط دیدند، ذهن آماده و مواج آنها به سراغ قلم یا اَقلام دیگر میرود و از آن پس خاطر هنرجوی خود را به فروع و خطوط تفننُّی تسلّی میبخشند. این خوشنویسان گاه از سر تَفنُّن و ذوق و گاه به هدف ایجاد ترکیباتی بدیع و خلاقانه آثاری آفریدهاند. این آثار به سبب تصرّف شخصی که در قواعد خوشنویسی آنها شده است، در ذیل خطوط مشخص و معروف اسلامی و ایرانی نمیگنجند؛ خطوطی که جنبه تزئینی و آرایشی آن بیش از جنبه فن و هنر خوشنویسی در آنها مطرح است، چرا که ارزش شکل ظاهری و صورت مجموعه خط بیش از خوانده شدن و رعایت قواعد خط مورد نظر بوده است.
اوج این بدایع و تنوع در استفاده از خطوط و اقلام متفاوت تفنّنی را در دوره قاجار شاهدیم که چگونه چربدستی و شیرینکاری آنان آثاری از بدایع تفنّنی را بوجود آورد. ترکیبهایی عجیب که آراسته به صفا و بهجت است و چشمهای بینندگان را خیره میسازد.
به هر روی همه شیوههای کتابت که عمداً خارج از اصول خوشنویسی کتابت شده و به تولید یک قطعه هنری منجر شده باشد را به تسامح نقاشیخط مینامند؛ هرچند که هنوز قطعیتی در انتخاب این اسم وجود ندارد، لیکن از باب نزدیکی به هر دو فضای خط و نقاشی این نام را بهکار می گیرند. از نمونههای کهن نقاشیخط در دورانی که حتّی به این نام نیز منسوب نبود، میتوان به اولین نمونههای کوفیهای تزئینی اشاره کرد که در این پژوهش به معرفی و شرح آنها پرداخته می شود و سپس اقلام تفنُّنی پیش از قاجار و دوره قاجار به تفضیل در این مقال خواهند آمد.
توجه به خوشنویسی و معماری در اسلام بیش از دیگر هنرها بوده است چرا که این دو هنر همیشه در خدمت کلام وحی برای ثبت و خوانده شدن به کتابت و مکان عبادت نیاز داشتند.
از این روی توجه به نگارش قرآن، همچنین ساخت مساجد و اماکن مذهبی با دقتی ژرف و تنوعی بی حد در تاریخ دیده و خوانده میشود. خوشنویسان در ابتدا از خط صرفاً برای ثبت و انتقال صحیح آیات الهی و کلام وحی استفاده می کردند، اما پس از آن در پی کشف ذوق خود برای نگارش این عبارات و ادعیه مقدس شروع به افزودن تزئینات و استفاده از شیوه های متنوع نگارش کردند و سرانجام بیش از دهها خطوط تفنّنی پدید آوردند که در فصل اول تعدادی از آن ها شرح داده شده است؛ خطوطی که با رهنمودهای ذوقی و شهودی خودِ کاتب پیش میرفت و در قید و بند قواعد پیشین نبودند. آن ها به دنبال تأثیرگذاری بیشتر برای نمایش این تجلّی ازخط، رنگ، طرح ، بافت و… مدد گرفتند تا این وصال معنوی را در کالبد خطنقاشی و نقاشیخطهایشان زنده نگه دارند.
برای ارائه تعریفی جامعتر از نقاشیخط، میتوان گفت کلیه آثار هنری که عناصر اصلی تشکیل دهنده آنها خط و خوشنویسی است و به صورت مسطح بر روی صفحه و با تکنیکهای مختلف اجرا میشوند و در ترکیببندی کلی آنها حروف و کلمات در درجه اول به منزله عناصر بصری بهکار گرفته میشوند، در زمره نقاشیخط قرار میگیرند.
خطنقاشی پیشینهای بس کهن دارد و از سده دهم به بعد رایجتر گردید. ازجمله موضوعات مورد علاقه هنرمندان نقاشی وتصویرکردن پرنده با عبارت: «بسم الله الرحمن الرحیم» بوده است.
مسلمانان برای خوشنویسی اهمیتی خاص قائل بوده اند، زیرا آن را در اصل، هنر تجسم کلام وحی میدانستهاند. آنان خط زیبا را نه فقط در استنساخ قرآن کریم، بلکه در اغلب هنرها به کار میبردند. در واقع، خوشنویسی اسلامی به سبب دستیابی به کمال زیبایی شناختی، همچون محوری در میان سایر هنرهای بصری جای گرفت. شیوههای خوشنویسی در دورههای مختلف و در کنار یکدیگر کاربرد داشتند. عمدهترین این شیوهها نیز تا به امروز همچنان متداولاند. در قرون اولیه هجری، خط کوفی در تحریر قرآن معمول شد، خط کوفی در جریان تحولش تا سده یازدهم/پنجم هجری، صورت هندسی و تزئینی یافت و ناخوانا شد. رفته رفته نسخ جای قلم کوفی را در تحریر قرآن گرفت. در سده پنجم هجری، شش قلم اساسی یا «اَقلام ستّه» که در خوشنویسی رایج بودند شامل: نَسخ، ثُلث، ریحان، مُحَقَق، توقیع، رقاع. چندی بعد، خط دیگری از قلمهای رقاع و توقیع به وجود آمد که تعلیق نام گرفت. سپس نستعلیق و شکسته نستعلیق پدیدار شدند.
آثار به جا مانده از خط کوفی در سالهای نخست ساده بودند و محیط اجتماعی و فرهنگ جامعهای را منعکس میکردند که این خط در آن رشد کرده بود. با گسترده شدن دامنه دعوت مسلمانان خط کوفی نیز با افزوده شدن آرایه های تزیینی تغییر کرد. بنابر اقوال گوناگون، از سده سوم تا ششم ۴۲ نوع کوفی تزئینی ذوقی و تفنُّنی پدید آمد. بدین ترتیب خطا نیست اگر اوایل قرن دوم را سرآغاز ورود تفنُّنها به خوشنویسی اسلامی بدانیم.
از نمونه خطهای بدست آمده که کاربرد تزئینی و تَفنّنی داشتهاند علاوه بر نمونههای یافت شده به خط کوفی، میتوان کتیبهها و آثاری از خط ثلث را نیز برشمرد که صرفاً جنبه تزئین داشتهاند و آثاری ماندگار به جای گذاشتهاند، که در نهایت زیبایی خلاقیت و جنبههای تزئینی این خطوط را نمایش میدهند. میتوان این فضاها را اولین تجربه ها در ایجاد نقاشیخطهای سنّتی ایران برشمرد.
تاریخ هنر نقاشیخط سنّتی در ایران را تا پیش از دوره قاجار در فصل دوم به اجمال آورده ایم. پس از انواع کوفی تزئینی از قرن سوم به بعد، به اوایل قرن دهم میرسیم که در اوایل دوره صفوی نیز از فضاهای درهم تنیده خط استفاده میکردند و در کارشان عنصر زیبا شناختی دیده میشد. در آن زمان تکنیکهای مورد استفاده چپ و راست کردن خطها و نگارش آینهای بود. همانند خوشنویس شاعر «مجنون رفیقی هروی» که گاهی به دست چپ کتابت میکرده و گاهی نیز کلمات را از چپ به راست و وارونه مینوشت که بعدها ابداع خط توأمان که میتوان آن را از ریشههای نقاشیخط امروزی به حساب آورد به او نسبت میدهند. خطوط ترکیبی متقارن و متعاکس در کاشیکاریها، طغراها و بعضی از آثار ملک محمد قزوینی، سیاهمشقها، خطوط معقلی، شکلنوشتهها به صورت میوهها، انسان و… که همه نوعی خطنقاشی یا نقاشیخط بودهاند. خوشنویسان این دوره مینوشتند و بعد از کپی برداری برای پر کردن خطوط گل و بوته میانداختند چنانچه در خط گلزار آن را شاهدیم و در این فصل به معرفی انواع گونههای اقلام تفنّنی در دوره قاجار میپردازیم. اهمیت خوشنویسان دوره قاجار و تلاش ایشان و مطالعه آثار آنها میتواند الگوی بسیار ارزندهای برای هنرمندان معاصر در دستیابی به خلاقیت باشد.
آثاری که هنر شناسان و پژوهندگان به « اَقلام تفنُّنی» در گذر زمان نام نهادهاند را بیشتر در دوره قاجار شاهدیم. با آغاز حکمرانی شاهان قاجار، فرصت تازهای برای رشد و تعالی در زمینه خوشنویسی فراهم میشود. بعضی از شاهان قاجار به خط عشق میورزیدند و خود نیز در عمل به آن میپرداختند. گفتهاند که فتحعلی شاه، محمد شاه و ناصرالدین شاه بیش از بقیه به هنر خوشنویسی علاقه نشان میدادند و خود نیز مهارتی به دست آورده بودند. همین حمایت و علاقمندی شاهان سبب ترغیب و پیگیری آن توسط خوشنویسان شد. این دوران مصادف با گسترش صنعت چاپ بود که بدون تردید در چند و چون هنر خوشنویسی بسیار تأثیرگذاشت اما نتوانست از قدر و منزلت آثار هنری هنرمندان بکاهد و آنان را در خلق آثار تازه و ارزشمند سُست کند. در دوره قاجار خطوط تفنُّنی نیز مانند هر هنر سنتی دیگر سه جریان عمده داشت؛ یکی تحول سنتهای پیشین در برخی نمونهها، دوم تکرار شیوههای قدیم بدون تغییر و تحول خاص و جریان دیگر ابداعات جدید بود. در فصل سوم مفصل به ذکر این موارد می پردازیم، نمونههایی که عبارات را به شکلی از شمایل انسانی، حیوانی، گیاهی و… نقش میکردند و کمکم تزئینات دیگری هم بر آن افزوده شد و گاه کمک رنگ هم به میان میآمد. برخی از این خطوط تفنّنی شامل گلزار، طغرا، توأمان، مسلسل، معما، متعاکس، مثنی، ناخنی، نسخ و نستعلیق تزئینی، قطاعی و… بودند.
و در فصل آخر این کتاب به گونه شناسی اقلام تفننی در دوره قاجار می پردازیم. گونهشناسی یا طبقهبندی آثار نیز از جمله روشهای طبقهبندی تاریخ هنر است. گونه به معنای قیافه، شکل و هیأت است و گونهشناسی عبارت است از طبقهبندی اشکال هنری. گونهشناسی به خودی خود در تفسیر تاریخی موضوع کمتر به کار میرود بلکه روشی است برای محدود کردن دامنه موضوع مورد مطالعه تا بتوان با دقت بیشتری اجزای موضوع را مطالعه کرد. دامنه گونه گسترده است و میتوان آثار هنری را بر مبنای انواع جنبههای مشترکشان دستهبندی کرد. به همین سبب در گونهشناسی آثار یک موضوع را از نظر مضمون، کاربرد، شکل، ساختار و غیره میتوان تقطیع کرد. تفاوت گونه و سبک نیز در همین ویژگی است؛ گونه با زمینههای دیگر همچون مضمون، کاربرد و غیره نیز سر و کار دارد و سبک تنها به صورت آثار محدود است. در این فصل که گونهشناسی در شیوههای طغرا، گلزار، مثنی، توأمان، آینهای، سیاه مشق ها و… انجام میشود، سعی در طبقهبندی آنها از لحاظ فرم، محتوا و کاربرد دارد که از روی آثار جمع آوری شده و نمونههای مشابه این تحلیلها انجام میگیرد.
چهبسا که با تقسیمبندی اصولی آنها از این سه منظر (فرم، محتوا و کاربرد) شناخت بیشتر و عمیقتری از این شیوهها و سبکها بدست آید و محسوستر این آثار درک گردند. چراکه این آثار در جای خود بسیار ارزنده و ابداعی میباشند. در روزگاری که قلم و خوشنویسی صرفاً وظیفه پیامرسانی و انتقال مفهوم داشته است، خوشنویسانی خط را بینیاز از ماهیت آن دانسته و به عنوان عنصری زیبا شناختی در آن نگریستند و با تنوع طلبی در ارائه این آثار بر دامنه سبکهای تلفیقی خط و نقاشی افزودند.»
منبع : مجله رنگ